بیستم اسفندماه!
آخرین جلسه رسیدگی سال ۹۸!
ساعت ۹ صبح.. در یکی از شعبات مجتمع قضایی…تهران
من، وکیل خوهان
موکلم، خواهان
طرف دعوا، خوانده
وکیل ندارد.
جملگی حاضر هستیم.
ساعت ۸:۳۰ صبح.
اعلام حضور اصحاب دعوا نزد منشی دادگاه انجام میشود.
میگذرد.
ساعت ۹ صبح میشود.
مجددا اعلام اراده صورت میپذیرد.
میگذرد.
ساعت ۹:۳۰ صبح است.
من: خانم منشی چرا جلسه رسیدگی ساعت ۹ رو اعلام نمیکنید؟
منشی (با کراهت): یکم دیگه منتظر بمونین.
میگذرد.
ساعت ۱۰ صبح است.
به اندازه تمام ساعات روزی که در پیش دارم، خسته شده ام!
من: خانم چی شد؟
منشی (درحالیکه به مانیتور مقابلش خیره است): قاضی نمیاد، وقت جلسه تجدید میشه، بفرمایین!!
من: همین؟
منشی: کروناست دیگه!
قاضیمون سرماخورده نمیاد!
من..موکلم.. و حتی طرف دعوا!
عصبانی، ناراحت، دلزده و خسته از انتظار و بلاتکلیفی میرویم و چیزی نمیگوییم!
چه بگوییم؟
به که بگوییم؟
میگذرد.
هجدهم فروردین ماه!
نخستین جلسه رسیدگی من در سال ۹۹ !
مختصرش کنم
انتظار و انتظار!
خبری از تشکیل جلسه رسیدگی در ساعت ۱۰ صبح نشد که نشد!!
باز هم کروناست دیگه!
واقعا نمیخواهند به با ارزشترین داشته هر انسان، یعنی “وقت” احترام بگذارند؟
بویی از نظم به مشام میرسد؟
کسی متوجه اینهمه آشفتگی هست؟
تو بگو
دقیقا همینطوره حرف دل مردمو گفتید کاش کمی به وقت و ارزش انسانها توجه بشه ممنون از مطب خوبتون
سلام. ممنون از حسن توجه شما برقرار باشید
سلام. بسیار خوب و روان مینویسین آفرین بر شما ادامه بدین…موفق باشید
سلام و تشکر از حسن توجه شما. پاینده و پیروز باشید.